وقتی قتاده بن ملحان در بستر مرگ بود، نزد او بودم که مردی در دورترین نقطه ی خانه عبور کرد؛ ابوالعلاء می گوید: او را در چهره ی قتاده دیدم. وی می گوید: وقتی به او نگاه می…

وقتی قتاده بن ملحان در بستر مرگ بود، نزد او بودم که مردی در دورترین نقطه ی خانه عبور کرد؛ ابوالعلاء می گوید: او را در چهره ی قتاده دیدم. وی می گوید: وقتی به او نگاه می کردم گویا در چهره اش روغن است.

از ابوالعلاء بن عمیر رضی الله عنه روایت است که می گوید: وقتی قتاده بن ملحان در بستر مرگ بود، نزد او بودم که مردی از دورترین فاصله از خانه عبور کرد؛ ابوالعلاء می گوید: او را در چهره ی قتاده دیدم. وی می گوید: وقتی به او نگاه می کردم گویا در چهره اش روغن است. رسول الله صلی الله علیه وسلم چهره اش را دست کشیده بود.

[صحیح است] [به روایت احمد]

الشرح

وقتی قتاده بن ملحان رضی الله عنه در بستر مرگ قرار می گیرد، ابوالعلاء بن عُمیر نزد وی می باشد که مردی از مکانی دور از خانه عبور می کند و ابوالعلاء او را در چهره ی قتاده می بیند. گویا چهره اش همچون آینه بود. و چون به صورت وی نگاه می کند از صفا و روشنی و درخششی که دارد، گویا به صورتش روغن مالیده اند؛ و این به خاطر آن بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم صورت قتاده را دست کشیده بود. و این صفا و درخشش و روشنی به برکت دست کشیدن رسول الله صلی الله علیه وسلم به چهره ی او بود.