موسوعة الأحاديث النبوية

إعدادات العرض

  1. الرئيسية
  2. فارسی

1- نزدِ رسول الله صلى الله عليه وسلم رفتم، درحالی که تب داشت؛ ايشان را لمس کردم.

العربية বাংলা Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Tagalog Türkçe اردو 中文 हिन्दी Hausa Kurdî Português සිංහල

2- کسی نیست که بر من سلام بفرستد، مگر اینکه الله متعال روحم را به من باز می‌گرداند تا جواب سلامش را بدهم

العربية Bosanski English Français Bahasa Indonesia Русский Türkçe اردو 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Español Hausa Kurdî Português සිංහල Nederlands অসমীয়া Tiếng Việt Kiswahili ગુજરાતી پښتو ไทย Română മലയാളം Deutsch Oromoo नेपाली ქართული Moore Magyar తెలుగు Кыргызча Svenska ಕನ್ನಡ

3- ای عايشه، چشم هايم می خوابند، اما قلبم بيدار است.

العربية Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Türkçe اردو हिन्दी Tagalog 中文 ئۇيغۇرچە Kurdî Português

4- آيا فکر می کنی من با تو چانه زدم تا شترت را از تو بگيرم، شترت و پولت را بردار، هر دوی آنها مال توست.

العربية বাংলা Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Tagalog Türkçe اردو 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Hausa Português Kurdî

5- صدای رسول الله صلى الله عليه وسلم را خيلی ضعيف و آهسته شنيدم و گمان می کنم علتش گرسنگی است. آيا نزد تو چيزی برای خوردن يافت می شود؟ ام سليم پاسخ داد: بله.

العربية বাংলা Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Tagalog Türkçe اردو 中文 हिन्दी Tiếng Việt ئۇيغۇرچە Kurdî Русский

6- زمانی که پای عمرو بن معاذ قطع شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم از آب دهان خود به آن مالید که در اثر آن پای وی خوب شد و شفا یافت.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

7- رسول الله صلی الله علیه وسلم دستش را بر صورتم کشید و برای من دعا کرد. عَزْرَة می گوید: ابوزید صد و بیست سال زنده بود درحالی که تنها چند موی سفید در سر داشت.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

8- یزید بن اسود همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز صبح را می خواند که پس از آن مردم به ایشان هجوم می آورند تا دستش را گرفته و با آن صورت های شان را مسح کنند. یزید بن اسود می گوید: دست رسول الله صلی الله علیه وسلم را گرفتم و با آن صورتم را مسح کردم که از یخ سردتر بود و از مشک خوشبوتر.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

9- رسول الله صلی الله علیه وسلم به خانه ی ما آمد و خواب نیمروزی خود را نزد ما گذراند. هنگامی که خوابید، عرق کرد. پس مادرم شيشه ای آورد و شروع به جمع کردن عرق ها نمود.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

10- ای رسول خدا، پسر خواهرم بيمار است. پس رسول الله صلى الله عليه وسلم بر سرم دست كشيد و برای من دعای بركت نمود. آنگاه وضو گرفت و من باقيمانده ی آب وضوی ایشان را نوشيدم و پشت سر ایشان ايستادم و به مهر نبوت كه مانند دكمه ای بود و ميان شانه های رسول الله صلى الله عليه وسلم قرار داشت، نگاه كردم.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

11- رسول الله صلی الله علیه وسلم به من فرمود: «اقْتَرِبْ مِنِّي»: «به من نزدیک شو». و من به ایشان نزدیک شدم.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Bahasa Indonesia اردو Español Hausa Kurdî

12- آيا رسول الله صلی الله علیه وسلم برايت طلب مغفرت کرد؟ وی گفت: بله، برای تو نيز طلب مغفرت نمود. آنگاه اين آيه را تلاوت کرد: «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» [محمد: 19] «برای گناهان خودت و مردان و زنان مؤمن طلب مغفرت کن».

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी Bahasa Indonesia اردو Hausa Kurdî

13- در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم ماه به دو نیم شد؛ یک نیم آن پشت کوه و نیم دیگر آن بالای کوه قرار گرفت. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اللهمَّ اشهَدْ»: «پروردگارا شاهد باش».

العربية বাংলা Bosanski English Español Bahasa Indonesia Tagalog Türkçe اردو 中文 हिन्दी Français Tiếng Việt Hausa

14- از الله بترس و همسرت را برای خود نگه دار.

العربية বাংলা Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Tagalog Türkçe اردو 中文 हिन्दी Tiếng Việt

15- در سفری همراه رسول الله صلى الله عليه وسلم بوديم. تمام شب راه رفتيم و در پايان شب، وقتی كه خواب و استراحت برای مسافر از هر چيز ديگری شيرين تر است، توقف نموده، خوابيديم. (هنگام صبح، بعلت خستگی) بيدار نشديم تا اينكه حرارت آفتاب، ما را بيدار كرد. اولين كسانی كه بيدار شدند، فلان و فلان و فلان بودند. و نفر چهارم عمر بن خطاب بود.

العربية বাংলা Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Türkçe اردو 中文 हिन्दी Tagalog Tiếng Việt ئۇيغۇرچە

16- اگر نزديک من می شد، ملائکه اعضای بدنش را عضو عضو می ربودند.

العربية Bosanski English Français Bahasa Indonesia Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە

17- از زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم صورتم را دست کشید و روز خیبر به هنگام سپردن پرچم به من، آب دهانش را در چشمانم مالید، هیچگاه نه چشمم درد گرفت و نه سر درد شدم.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Hausa

18- وقتی قتاده بن ملحان در بستر مرگ بود، نزد او بودم که مردی در دورترین نقطه ی خانه عبور کرد؛ ابوالعلاء می گوید: او را در چهره ی قتاده دیدم. وی می گوید: وقتی به او نگاه می کردم گویا در چهره اش روغن است.

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Hausa

19- وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم را غسل می داده، در جستجوی چیزهایی بوده که به هنگام غسل از مرده های دیگر دیده می شود؛ اما چیزی نیافته است، لذا گفته است: «پدرم به فدایت که چه پاکی؛ در زنده بودن پاک بودی و چون از دنیا رفتی پاکی».

العربية Bosanski English Français Русский 中文 हिन्दी ئۇيغۇرچە Hausa

البوابات الدعوية

  • بوابة الكويت للتعريف بالإسلام
  • بوابة الباحث عن الحقيقة
  • بطاقات الواتس آب والشبكات الاجتماعية

التعريف بالإسلام

  • التعريف بالإسلام للنصارى
  • التعريف بالإسلام للملحدين
  • التعريف بالإسلام للهندوس
  • موقع الإيمان
  • موقع المعجزة الأخيرة
  • الحوار المباشر للتعريف بالإسلام

تعليم المهتدين الجدد

  • موقع المسلم الجديد
  • موقع الصلاة في الإسلام
  • موقع تعليم تفسير وتجويد القرآن الكريم

نشر وتعليم القرآن

  • موقع إذاعات القرآن الكريم
  • موقع الترجمات الصوتية للقرآن الكريم

تطوير مهارات الدعاة

  • موقع مهارات الدعوة
  • موقع المكتبة الإسلامية الإلكترونية الشاملة

سكربت Hadeeth V1.3 تطوير فريق عمل الدعوة الإلكترونية EDC