إعدادات العرض
مردى نابينا نزد پيامبر - صلى الله عليه و سلم - آمدند، و گفت: اى رسول الله، عصاکش و راهنمایی ندارم كه مرا به مسجد بياورد، و از رسول الله - صلى الله عليه و سلم - درخواست كرد…
مردى نابينا نزد پيامبر - صلى الله عليه و سلم - آمدند، و گفت: اى رسول الله، عصاکش و راهنمایی ندارم كه مرا به مسجد بياورد، و از رسول الله - صلى الله عليه و سلم - درخواست كرد كه به وى رخصت دهد تا در منزل خود نماز بخواند، و ايشان به وى رخصت دادند، پس از آنكه خواست برگردد، وى را صدا زد، و به وى فرمودند: آيا نداى نماز را مى شنوى؟ گفت: بله، فرمودند: پس اجابت کن.
ابو هريره - رضى الله عنه - روايت كرده اند كه: مردى نابينا نزد پيامبر - صلى الله عليه و سلم - آمدند، و گفت: اى رسول الله، عصاکش و راهنمایی ندارم كه مرا به مسجد بياورد، و از رسول الله - صلى الله عليه و سلم - درخواست كرد كه به وى رخصت دهد تا در منزل خودش نماز بخواند، و ايشان به وى رخصت دادند، پس از آنكه خواست برگردد، وى را صدا زد و به وى فرمودند: "آيا نداى نماز را مى شنوى؟"، گفت: بله، فرمودند: "پس اجابت کن".
الترجمة
عربي Bosanski English Español Français Bahasa Indonesia Русский Türkçe اردو हिन्दी Tagalog 中文 বাংলা ئۇيغۇرچە Kurdî Português മലയാളം తెలుగు Kiswahili தமிழ் မြန်မာ ไทย 日本語 پښتو Tiếng Việt অসমীয়া Shqip Svenska cs ગુજરાતી አማርኛ Yorùbá Nederlands සිංහල Hausa دری hu it kn Кыргызча Lietuvių mg rw so नेपालीالشرح
مردى نابينا نزد پيامبر - صلى الله عليه و سلم - آمد، و گفت: اى رسول الله من مردى نابينا هستم و كسى را ندارم كه كمكم كند و دستم را بگيرد و من را براى نمازهاى پنجگانه به مسجد بياورد، و مى خواست، پيامبر - صلى الله عليه و سلم - به وى رخصت ترک جماعت را بدهد، ايشان به وى رخصت دادند، اما هنگامى كه خواست برگردد، وى را صدا زد و به او فرمودند: آيا صداى اذان نمازها را مى شنوى؟ گفت: بله، فرمودند: جواب ندا دهنده به نماز را بده.فوائد الحديث
واجب بودن نماز جماعت؛ زيرا رخصت براى چيزى است كه لازم و واجب مى باشد، سپس عبارت: "أجب"، فعل امر است و اصل در امر واجب بودن است.
واجب بودن نماز جماعت بر نابينا و اگر چه كسى را نداشته باشد كه او را به مسجد بياورد.
آموزش فتوا دهنده براى عجله نكردن در فتوا، و اينكه شايسته است احوال سؤال كننده را قبل از صادر كردن فتوا جويا شود.