نماز

20- الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِيمَانِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ تَمْلَأُ الْمِيزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلهِ تَمْلَآنِ -أَوْ تَمْلَأُ- مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالصَّلَاةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ، وَالصَّبْرُ ضِيَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَكَ أَوْ عَلَيْكَ، كُلُّ النَّاسِ يَغْدُو، فَبَايِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا»: «پاکی [به وسیله‌ی وضو و غسل] نصف ایمان است و الحمدلله ترازو را پر می‌کند و سبحان الله والحمدلله ما بین آسمان‌ها و زمین را پر می‌کنند

47- ثَوبان، بردهٔ آزاد شدهٔ رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم و گفتم: مرا از عملی خبر بده که الله به وسیله‌ی آن مرا وارد بهشت نماید؟ یا آنکه گفتم: مرا از محبوب‌ترین اعمال نزد الله خبر بده. پس او سکوت کرد؛ باز پرسیدم و سکوت کرد؛ چون برای بار سوم پرسیدم گفت: در این باره از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیدم، ایشان فرمودند: «عَلَيْكَ بِكَثْرَةِ السُّجُودِ لِلَّهِ، فَإِنَّكَ لَا تَسْجُدُ لِلَّهِ سَجْدَةً، إِلَّا رَفَعَكَ اللهُ بِهَا دَرَجَةً، وَحَطَّ عَنْكَ بِهَا خَطِيئَةً»: «برای الله زیاد سجده کن؛ زیرا برای الله سجده‌ای نمی‌بری، مگر آنکه الله به وسیلهٔ آن درجه‌ای بر درجات تو می‌افزاید و گناهی از گناهانت را پاک می‌‌کند

103- مَنْ سَبَّحَ اللهَ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ، وَحَمِدَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ، وَكَبَّرَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ، فَتْلِكَ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ، وَقَالَ: تَمَامَ الْمِائَةِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ غُفِرَتْ خَطَايَاهُ وَإِنْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ»: «هرکس در پی هر نماز سی و سه بار تسبیح و سی و سه بار حمد و ستایش و سی و سه بار تکبیر خداوندی را بگوید، جمعا نود و نه (بار ذکر خداوند را گفته) است» و فرمود: «در تکمیل صدمین ذکر «لا اله الا الله وحده لا شریك له، له الملك وله الحمد وهو علی کل شیء قدیر» بگوید، [در این صورت] گناهانش آمرزیده می‌شود هرچند مانند کف دریا باشد

132- مردانی نزد سَهل بن سَعد ساعِدی آمدند و دربارهٔ منبر [پیامبر] که چوبش از چیست بحث کرده بودند و از او در این زمینه پرسیدندکه ایشان گفت: به الله سوگند من می‌دانم که از چیست و آن را در اولین روزی که نهاده شد و اولین روزی که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن نشست، دیدم. رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد فلان زن - زنی از انصار که سهل نام وی را برد - فرستاد و خطاب به ایشان فرمود: «غلامت را که نجار است دستور بده تا برای من چوب‌هایی (منبری از چوب) بسازد تا هنگام سخن گفتن با مردم بر آن بنشینم» پس آن زن او را امر کرد و او از درختان طَرَفهٔ غابه (محلی در بیرون مدینه به سمت شام) آن را ساخت و سپس آورد. آن زن آن را نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم فرستاد و ایشان نیز امر کرد تا اینجا نهاده شود. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم که [برای آموزش مردم] بر آن [منبر] نماز خواند و درحالی‌که بر آن بود تکبیر گفت و سپس درحالی‌که بر آن بود به رکوع رفت و سپس به پشت سر پایین آمد و در [کنار] پایهٔ منبر سجده کرد و سپس [به روی آن] بازگشت و وقتی که [نمازش را] به پایان رساند، رو به مردم کرد و فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا صَنَعْتُ هَذَا لِتَأْتَمُّوا وَلِتَعَلَّمُوا صَلَاتِي»: «ای مردم، برای این چنین کردم که از من تبعیت کنید و نماز مرا فرا گیرید